ضیاء مصباح-کنشگر اداری
اختیارات مدیران درهمه سطوح با مسئولیتهای آنان باید برابری کند، حفظ پست اگر با شایستگی احراز نشده باشد- عامل اصلی نا بسامانی ها است. پزشکیان در پی آتش سوزی بندر رجایی در زمینه چرائی وجود ده ها هزار کانتینر پرسید.
یکی از مشکلات مدیریت عمودی و از بالا به پائین به مدیریت سنتی است. بخشنامه ها با مضمون و محتوای آمرانه و دستوری در این شیوه وجود دارد. عباراتی مانند«مدیران موظفند»یا «سازمان-ها مکلفند» در قوانین و مقررات و بخشنامه ها به وفور دیده می شوند.
گاه عبارات تهدیدآمیزی چون «عدم اجرای آن به منزله و موجب پیگرد قانونی است» هم مکمل بخشنامه هاست.
تحولات عمیق در مبحث مدیریت به جای دستورات از بالا به پائین بر دانش و خرد مدیران و کارکنان اعتماد میشود که « مدیریت ارشادی» نامیده می شود.
اطلاعات و ارتباطات پیشرفته در خدمت مدیریت است ،کافی است آخرین یافته های پژوهشی بر روی سایت مدیران گذاشته شود و دانش آنان به روز شود تا تصمیم گیری درست «به جز تصمیمات راهبردی» اتخاذ کنند. واضح است که هرگونه تصمیمات خودسرانه و صرف منابع کشور در بیرون از چارچوب های قانونی فساد اداری است، حتی اگر با هدف سودجویی نباشد.
برخورد با مفاسد اداری و اشخاص و کانون های فساد کافی نیست گرچه لازم است، اما باید با شرایط و زمینه های فساد پرور و با علت ها برخورد کرد نه با معلول ها .
عدم رعایت اصول شایستگی و پاسخ گویی دلایل بروز فساد است، در دهه های گذشته بیش از هر زمانی قانون نوشته شد، اصلاحات قانونی انجام شده.
کارشناس در جایگاه تصمیم سازی و مدیر در جایگاه تصمیم گیری است. کارشناسان بررسی ، ارزیابی و تحلیل میکنند، و یافته های خود را در گزارش های کارشناسی مینویسند. گفتگو در نشست های اداری صورت می گیرد و مستند می شوند. مدیران باید برپایه یافته ها و نظر کارشناسی بهترین تصمیم را اتخاذ نمایند.
در حالیکه در موارد بسیاری یافته ها و گزینه های پیشنهادی کارشناسی نادیده گرفته و مدیران با نظر خود تصمیم گیری می نمایند و پی آمدهای تصمیم خود را عهده دار نمی شوند .
در تئوری مدیریت و رابطه میان فرد و سازمان امده :
ارزشمندترین چیزی که نیروی انسانی ارایه می دهد نوآوری ، خلاقیت و انچه سازمان به فرد می دهد امکان پیشرفت شغلی متناسب با شایستگی هاست.
کارشناس تصمیم ساز که استقلال نظر او پاس داشته می شود می کوشد نوآور و خلاق باشد و آن که میرزا بنویس شده از استقلال نظر برخوردار نیست ، در نتیجه نوآوری و خلاقیت سرکوب می شود.
**موضوع نادیده گرفته شدن شایسته سالاری و دیگر اصول مدیریت سه اصل اساسی دارد : شایستگی، پاسخگویی و برابری اختیارات و مسئولیت ها. هر انقلابی بحران مدیریت را در پی دارد و در شرایط بحرانی اصول اساسی مدیریت نادیده گرفته می شود، ولی نکته اساسی در مفهوم بحران نهفته است..... بحران به خودی خود «گذرا بودن» را در خود دارد و نمیتواند همیشگی و پایدار باشد. پس با گذر از بحران باید به اصول بازگردیم.در حالت کلی دوره بحران تا زمانی ادامه مییابد که نظام نوین جایگزین نظام پیشین شود. نظام اداری در درون نظام سیاسی جای دارد و نمی تواند رأساً اصول اساسی مدیریت را اعمال نماید، مگر آنکه نظام سیاسی کشور چنین گشایشی را فراهم سازد.
دیدگاه درونی و بیرونی به اصل پاسخگوئی:
هر مسئولی در درون سازمان و در سلسله مراتب اداری باید پاسخگو اعمال خود باشد و دیدگاه بیرونی مجموعه یک وزارتخانه یا سازمان که باید بتواند از عملکرد خود در برابر جامعه پاسخگو باشد.
اگر جامعه در اداره امور کشور مشارکت داشته باشد می تواند خواستار و پیگیر پاسخگویی مسئولان باشد، در غیر این صورت مسئولان دلیل یا انگیزه ای برای پاسخگویی نخواهند داشت. در شرایط کنونی کشور مشارکت اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی به حداقل رسیده و نمیتوان اصل پاسخگویی را مطالبه و به جریان سالم اداره امور وارد کرد.
پاسخگویی با اصل شایستگی وابستگی دارد. در غیاب اصل شایستگی، پاسخگویی می بازد.
کسانیکه با نداشتن کفایت شغلی و با وابستگی به بالادستی ها منصوب میشوند در برابر همان هایی که این امکان را به او داده اند پاسخگو خواهند بود، و این همان پاسخگویی درونی یا سلسله مراتبی است که اگرچه لازم است ولی کافی نیست...... ملاحظه میفرمایید که اصول اساسی مدیریت با یکدیگر پیوستگی داشته و لازم و ملزوم یکدیگر است .نکاتی که بر شمرده شد را می توان در شیوه مدیریت حادثه نبرد مشاهده کرد.