فصلهای سرد سال، وقتی با پدیده وارونگی دما مواجه میشود، شهرها زیر لایهای از دود و ذرات معلق محاصره میشوند و تنفس برای میلیونها شهروند دشوار و مضر میشود. این وضعیت یک مسئله زیستمحیطی است که بحران اجتماعی، اقتصادی و بهداشتی به دنبال دارد و سلامت عمومی جامعه را به خطر میاندازد.
افزایش ابتلا به بیماری ها
پزشکان بارها هشدار دادهاند که ذرات معلق کمتر از دو و نیم میکرون که در نتیجه سوخت خودروها، صنایع و منابع خانگی تولید میشوند، میتوانند به عمق ریهها نفوذ کنند و بیماریهای جدی ایجاد کنند. از آسم و برونشیت گرفته تا بیماریهای قلبی و سکته، همگی به نوعی با ذرات ریز و آلوده در ارتباط هستند. کودکان و سالمندان بیش از دیگران در معرض خطر قرار دارند؛ کودکانی که در سالهای رشد به هوای پاک نیاز دارند و سالمندانی که سیستم ایمنی ضعیفتری دارند، قربانیان خاموش این بحراناند.
کاهش سلامت روان
آلودگی هوا تأثیر روانی عمیقی نیز بر مردم میگذارد. زندگی در شرایطی که هر روز شاخص کیفیت هوا قرمز یا بنفش میشود، احساس ناامنی و اضطراب اجتماعی را تشدید میکند. بسیاری از خانوادهها ترجیح میدهند کودکانشان را از فعالیتهای بیرونی محروم کنند، مدارس در برخی روزها تعطیل میشوند و شهر حال و هوایی نیمهخاموش پیدا میکند. این تعطیلیها نهتنها کیفیت آموزش را کاهش میدهد بلکه ضربهای جدی به اقتصاد شهری وارد میکند.
خسارت جانی و مالی
آمارهای رسمی نشان میدهد سالانه 50 هزار نفر در ایران به دلیل پیامدهای ناشی از آلودگی هوا جان خود را از دست میدهند. هزینههای درمان بیماریهای ناشی از آلودگی هم عددی میلیاردی است که در نهایت از جیب نظام سلامت کشور و خانوادهها پرداخت میشود. این یعنی آلودگی هوا، علاوه بر جان انسانها، به اقتصاد ملی نیز آسیب وارد میکند. هر روز کاری که به دلیل آلودگی تعطیل میشود، هر ساعت کاری که راندمان نیروی انسانی پایین میآید، و هر بستری بیمارستانی ناشی از این معضل، همگی بار اقتصادی سنگینی بر دوش جامعه میگذارند.
ریشه آلودگی هوا
بخش عمده آلودگی به خودروهای فرسوده، سوختهای بیکیفیت و صنایع آلاینده بازمیگردد. در کلانشهرهایی مانند تهران، سهم خودروها و موتورسیکلتها در تولید ذرات معلق بسیار بالاست. خودروهایی که سالهاست از رده خارج محسوب میشوند اما هنوز در خیابانها تردد میکنند. موتورسیکلتهای کاربراتوری هم سهم زیادی در آلودگی دارند. صنایع اطراف شهرها نیز بدون فیلتر و کنترل کافی فعالیت میکنند و گاه دودکشهایشان، شهر را به اتاقی پر از دود تبدیل میکند.
استفاده از تجربه جهان
سیاستهای مدیریت شهری و ملی در این حوزه همواره با فراز و نشیب همراه بوده است. طرحهای ترافیکی، تعطیلی مدارس، و محدودیتهای مقطعی تنها درمانهای موقتی هستند. تجربه جهانی نشان داده است که بدون نوسازی ناوگان حملونقل عمومی، جایگزینی سوختهای پاک، توسعه انرژیهای تجدیدپذیر و اعمال قوانین سختگیرانه بر صنایع، هیچ شهری از این بحران نجات پیدا نمیکند. نگاه کوتاهمدت و تصمیمهای مقطعی تنها به عقب انداختن مسئله است، نه حل آن.
نقش شهروندان در کاهش آلودگی هوا
استفاده کمتر از خودروهای شخصی، گرایش به حملونقل عمومی، رعایت استانداردهای مصرف انرژی در منازل و حتی کاشت درختان بیشتر در محلهها، اقداماتی هستند که میتوانند سهمی در بهبود شرایط داشته باشند. مشارکت اجتماعی در کنار سیاستهای ملی، تنها راه رسیدن به هوای پاک است.
آموزش عمومی
بسیاری از شهروندان هنوز نمیدانند ذرات معلق چه خطری برای بدن دارند یا چگونه میتوانند در روزهای آلوده از خود مراقبت کنند. اطلاعرسانی شفاف و پیوسته، از طریق رسانه و مدارس، میتواند سطح آگاهی عمومی را بالا ببرد و مردم را برای مقابله بهتر با این شرایط آماده سازد. در نهایت، آلودگی هوا یک هشدار جدی است که سالهاست تکرار میشود، اما گویی گوشها به آن عادت کردهاند. هر روز که هوای آلوده را تنفس میکنیم، سرمایهای از سلامت نسل امروز و فردا را خرج میکنیم. اگر ارادهای جدی برای مقابله با این بحران شکل نگیرد، هزینههای جانی و مالی آن به مراتب بیشتر از چیزی خواهد بود که امروز تجربه میکنیم. ایران برای ساختن آیندهای سالم و پایدار، بیش از هر زمان دیگری به تصمیمهای قاطع، اجرای سختگیرانه قوانین و همکاری مردم نیاز دارد.