به گزارش "ورزش سه"، رئال مادرید که تا دقیقه 45 با نتیجه 2-1 پیش افتاده بود، نه تنها گل تساوی را دریافت کرد که در نیمه دوم کاملا فروپاشید. شاید نمایش یک بعدازظهر آینده یک فصل را پیشبینی نمیکند اما دربی بهترین اتلتیکو و بدترین رئال را به نمایش گذاشت.
تیم سیمئونه از ابتدا تا انتها، چه بهعنوان یک تیم و چه بازیکن به بازیکن، برتر بود. کوکه و باریوس رئالی بیروح را خاموش کردند، خولین آلوارز تأثیر بیشتری از امباپه داشت، جولیانو و نیکو گونزالس مالکیت کنارهها را به دست گرفتند و فضا کاملاً سرخوسفید بود.
از همین فضا دو گل اول به ثمر رسید. انتخاب سورلوت در ترکیب، تصمیم درست سیمئونه را ثابت کرد، هرچند همه میدانند که این نروژی در مقابل دروازهبانها بیش از حد اشتباه میکند.
ژابی آلونسو با قرار دادن بلینگام در ترکیب، انگار گونهای غریبه را به تیمی وارد کرد که تا پیش از دربی عملکرد نسبتاً خوبی داشت. این یک شکست سیستماتیک بود: از کارراس تا هویسن که در نبردهای هوایی کاملاً مغلوب شدند؛ از شوامنی تا وینیسیوس که برخلاف معمول، حضورش کمرنگ بود.
وسوسهای که تقریباً همه مربیان در بازیهای بزرگ به آن تن میدهند این است: دستکاری در ترکیب، معمولاً به سمت محافظهکاری. ژابی آلونسو احساس کرد که این صحنه و این حریف نیاز به محافظت بیشتر تیم دارد و به همین دلیل بلینگام را به جای ماستانتونو به میدان فرستاد؛ کنترل بیشتر به قیمت از دست دادن عنصر غافلگیری، و رسیدن از خط دوم به هزینه پذیرش نوعی عدم توازن در حمله.
این تصمیم در نهایت اشتباه بود: بلینگام که در دو ماه و نیم گذشته فقط ۳۰ دقیقه بازی کرده بود، عملاً وجود نداشت. با این حال، ژابی والورده را در پست هافبک دفاعی نگه داشت، جایی که او از بازی در کنارهها خوشحالتر است، و آردا گولر را به جناح راست منتقل کرد که فانوس سفیدپوشان بود.
سیمئونه هم با انتخاب سورلوت، یک شماره ۹ کلاسیک برای مهار مدافعان میانی رئال و دادن فضای بیشتر به خولین آلوارز، و همچنین هانکو، مطمئنترین مدافع میانیاش، بهعنوان دفاع چپ، ترکیبش را اصلاح کرد. یک قدم به جلو و یک قدم به عقب.
بازی از جایی شروع شد که جدول نشان میداد. این بازی برای اتلتیکو حیاتی بود و آنها اولین تیمی بودند که به سمت دروازه حریف یورش بردند. اولین موقعیت هم برای آنها بود: سورلوت در برابر کورتوا قرار گرفت و در حالی که مشغول انتخاب گوشه مناسب بود، میلیتائو با ریسک مصدومیت توپ را از او گرفت (او در بین دو نیمه تعویض شد).
این مهاجم به جای توپ، مچ پای برزیلی را پیدا کرد. سپس با ضربه سری نرم به سمت کورتوا شلیک کرد که دروازهبان بلژیکی به راحتی آن را مهار کرد. اتلتیکو در نبردهای هوایی غالب بود و از همین راه به گل رسید؛ سانتری نرم و دقیق از جولیانو که لنورمان با ضربه سری قاطع در پرش مقابل شوامنی به گل تبدیل کرد.
تا آن لحظه، رئال به وضوح پسرفت کرده بود: هیچ نشانهای از پرس بالا، مالکیت بیاثر توپ، و هیچ حضوری در زمین حریف. در یک کلام، تیمی که سال گذشته رها شده بود. غلبه بر اثر حافظه تیمی آسان نیست. در مقابل، اتلتیکو تیمی پرشور و در عین حال منظم بود. آنها در توپهای تقسیمشده پیروز بودند، جولیانو کارراس ناشناخته را در سمت راست دریبل میزد، از باریوس درخشان پیروی میکرد، و هر توپی که به محوطه جریمه میرسید را با سر میزد.
به طور خلاصه، رئال را از شمال به جنوب و از شرق به غرب تکان میداد. تنها چیزی که کم داشت، یک جزئیات بزرگ بود، و آن را رئال داشت: امباپه، فوق سریع و دقیق.
یک دفع ناقص از لنورمان به ترکیبی بین امباپه و وینیسیوس منجر شد. وینیسیوس با یک دریبل، لنورمان و یورنته را از صحنه خارج کرد و توپی به محوطه جریمه فرستاد که آردا گولر با ضربهای مستقیم به تور دروازه چسباند.
ترکیب ژابی دیگر کارساز نبود. او ماستانتونو را بهعنوان سومین مهاجم وارد کرد که حداقل جنگندگی نشان داد، و کاماوینگا به جای کارواخال آمد، که باعث شد آسنسیو به دفاع کناری برود و شوامنی به مرکز دفاع منتقل شود. اما کارراس و بلینگام، که کاملاً ناکام بودند، همچنان در زمین ماندند.
در نهایت، گریزمان با پاس بائنا گل پنجم را امضا کرد. به این ترتیب، اتلتیکو با افتخار به لالیگا بازگشت و رئال جدید در اولین آزمون بزرگ خود به تاریکترین روزهایش برگشت. کار ژابی آلونسو هنوز ناتمام است.