علیرضا یزدانی: هادی عربنرمی مجسمهسازی است که نقاشی را به عنوان مجرایی برای پردازش آنچه که در مجسمههایش غیرقابل بیان و ناملموس میمانَد برگزیده است. این خود میتواند جالب توجه باشد؛ چرا که در این صورت کنجکاوی بیشتری را برمیانگیزد.
تماشاگران در نقاشیهای این هنرمند با لایههای چندگانهای که یکی پس از دیگری از زمینهی خود فاصله گرفتهاند مواجه میشوند و در هر لایه، هم به دنیای ذهنی هنرمند نزدیکتر میشوند و هم خود را در موقعیت تأثیرپذیرتری احساس میکنند.
آیا این نقاشیها بیش از آنچه که از مجسمهها ساخته باشد، زخمهای هنرمند را مینمایانند؟ آیا آنها تماشاگران را بیشتر از مجسمهها با آسیبهای مشترک رویاروی میسازند؟ به نظر میرسد که همین طور باشد. اما یک چیز مشترک، هم در مجسمهها و هم در نقاشیها رخ میدهد و آن رهاشدگی تماشاگران در میان تنشهایی است که حلنشده باقی میمانند.
بهسختی بتوان برای آثار عربنرمی ارجاعاتی بیرونی یافت. آنها بیشتر بر جوهرهی رنجها، گسستها، تقابلها، سقوطها و تعلیقها تکیه دارند. او در مجسمهها و نقاشیهایش بافتهای درهمتنیدهای از اندامهای انسانی را نمایش میدهد؛ بافتهایی خشن و پرتنش که بیانی دراماتیک را به ظهور میرسانند. کشمکشهایی خونین که حتی در فیگورهای منفرد نیز جریان مییابد.
آیا این شدتِ بارِ عاطفی و روانی که در آثار هادی عربنرمی تجلی یافته است، همان تجربهای نیست که همهی ما در معرض آن بودهایم و اکنون همچون زخمی در روح جمعی ما بروز یافته است؟ آنچه که در فضای کلی آثار این هنرمند دیده میشود، اختلال عمیقی است که در روابط میان انسانها پدید آمده است. در این آثار از امنیت و آرامش اثری نیست. درگیر شدن با خود و دیگری، جای همراهی و همسویی را گرفته است.
نیروی نامرئی و سرکوبشدهای در آثار هادی عربنرمی ادراک میشود که هر مخاطبی با تجربهی زیستهی خود با آن مواجه میشود. من به آسیبهایی فکر میکنم که در سراسر زندگیام مرا به گوشهای ناخواسته رانده است. تو به زخمهایی فکر میکنی که هر بار زمینگیرت کرده است؛ و او به تلاطمهایی فکر میکند که امیدهایش را به باد داده است. آثار هادی عربنرمی این طور عمل میکنند و ذهن مخاطبان خود را این طور درگیر هستی خود میسازند. آنها را همچون آینهای با خود روبهرو میکنند که در سنگلاخِ فرسایشی دائمی گیر افتادهاند. آثاری که از این هنرمند به تماشا گذاشته شده است، بدون این که راوی داستانی باشند یا واقعهای را به تصویر بکشند؛ تجربهای ملموس را برای مخاطبان خود یادآور میشوند. رویدادی پویا از دل تضادهای رنگهای گرم با زمینهای از آبیهای سراسری پدیدار میشود. پیچوتابهای اندامهای عضلانی و تخریب و ترکیب اندامهای گرهخورده، تماشاگران را به سوی احساسهایی مرموز فرامیخوانند. آن لکههای قرمز همچون تراشههایی پرانرژی، فشارهای روانی را در تماشاگران به اوج میرسانند. در نقاشیهای هادی عربنرمی حضور رنگها از پالتی مهارشده حکایت دارد و هرجومرجی که گاهی رخ مینماید، به نظمی هارمونیک سوق پیدا میکند. فضاهای منفی و سایهروشنهای مجسمهها تحت سیطرهی فرمهای ریتمیک و پویا هستند و در نقاشیها این کنتراستهای رنگ و نور است که بر کمپوزیسیونها پیشی گرفتهاند. شکلهای بدون خطوط مرزی گاهی چنان در هم ذوب میشوند که بازشناسی آنها دشوار میشود و ترکیبها به فرمی واحد و یکپارچه تبدیل میشوند. نقاشیها بهجز فیگورهای منفرد، فاقد هر گونه عنصر مرکزی هستند و ترکیببندیها بیشتر با تکیه بر کنتراستها و ریتمها ساماندهی شدهاند. گفتنی است، این نمایشگاه از 19 تا 29 اردیبهشت در گالری ویستا برقرار است.