۱۲۰۰ نفر را کشت و ۲۵۱ نفر را به گروگان گرفت. یک روز بعد یعنی ۸ اکتبر حزب الله لبنان به حمایت از حماس وارد جنگ شد. حوثیهای یمن با تأخیر به جنگ ورود پیدا کردند. این اتفاق برای جریانی که به دنبال نابودی اسرائیل و آمریکا بود «کمدی تلخی» ارزیابی شد، زیرا این جماعت در میدان فلسطین و میدان ولیعصر شادمانی کردند، شیرینی پخش کردند و منور به آسمان تهران پرتاب کردند و از خوشحالی در پوست خود نمیگنجیدند، اما پایان جنگ که با تحمیل آمریکا صورت گرفت تراژدی را برای این جماعت رقم زد. جنگ پس از دو سال و با اولتیماتوم ترامپ پایان گرفت، پس فایده این جنگ برای فلسطینیها و ایرانیها چه بود؟ یادداشت پیش رو به این موضوع میپردازد:
*مناقشه ۷۷ ساله میان اعراب و اسرائیل مناقشه عبری-عربی-غربی بود و ورود ایران پس از خروج کشورهای عربی از این مناقشه اشتباه و پرهزینه بوده و است. بنابراین وقت آن رسیده که ایران ادامه مناقشه یا صلح را به جریان عبری-عربی بسپارد.
حمله حماس، حزب الله و حوثیها به اسرائیل و کشتیهای آنها در دریای سرخ باعث شد تا سه بار جنگ بین ایران و اسرائیل رخ دهد و تلفات جانی و مالی به دو طرف وارد شود. اگر حماس به اسرائیل حمله نمیکرد اسرائیل وارد جنگ با ایران نمیشد و ایران هزینه مناقشه عبری-عربی را پرداخت نمیکرد.
*اگر حماس و حزب الله به اسرائیل حمله نمیکردند اسرائیل فرماندهان نظامی ایران و مراکز نظامی امنیتی اطلاعاتی و... را بمباران نمیکرد.
*اگر حماس و حزبالله به اسرائیل حمله نمیکردند، اسرائیل و آمریکا به مراکز اتمی فردو، نطنز و اصفهان حمله نمیکردند و دانشمندان هستهای نیز ترور نمیشدند و مراکز هستهای و دانشمندان برای نسلهای آینده باقی میماندند که نماندند، چرا چنین شد ماجرا چیست؟
*اگر حماس حزب الله و حوثیها به اسرائیل حمله نمیکردند تحریمهای سازمان ملل بازنمیگشتند.
*اگر گروههای محور مقاومت به اسرائیل حمله نمیکردند، قیمت دلار بیش از ۱۰۰ هزار تومان و قیمت سکه بیش از ۱۰۰ میلیون تومان نمیشد. دکترین همچنان حمایت از حماس حزب الله و حمایت از مناقشه عبری-عربی است. سفر دبیر شورای عالی امنیت ملی به لبنان و حمایت از حزب الله در همین راستا ارزیابی میشود، در حالی ایران به سیاست گذشتهاش در منطقه ادامه میدهد که حتی یک کشور عربی هم حاضر نیست از حماس و حزب الله حمایت کند، بلکه کشورهای عربی و کشورهای اسلامی از جمله ترکیه و پاکستان سفت و سخت از طرح صلح ۲۰ مادهای دونالد ترامپ حمایت میکنند و خود حماس نیز از ترامپ تقدیر و تشکر کرده است. واقعیت این است که ایران حماس، حزب الله حوثیها، حشد شعبی و... را تا حدی از دست داده است. حزب الله توان مقابله مثل قبل را از دست داده است، وقتی حزب الله برای ایران بازدارندگی ندارد به تبع آن دیگر گروهها هم ندارند. حزب الله زیر فشار آمریکا، عربستان، ترکیه و فرانسه است تا سلاح را در لبنان زمین بگذارد. همین فشار برای حشد شعبی در عراق نیز وجود دارد که در ارتش این کشور ادغام شود.
*پاکستان با عربستان قرارداد نظامی دارد و این کشور به ایران گفته حمله به عربستان مثل حمله به پاکستان است. مهمتر این که پس از حمله ایران به پایگاه العدید در قطر و حمله اسرائیل به جلسه رهبران حماس در دوحه دونالد ترامپ فرمانی صادر کرد که در آن آمده است آمریکا از قطر در برابر حمله خارجی حمایت میکند. ترکیه و جمهوری آذربایجان هم با ایران تضاد منافع دارند و اسرائیل در هر دو کشور حضور دارد. این واقعیتها نشان میدهد که ژئوپلیتیک خاورمیانه در حال پوستاندازی و تغییر علیه منافع ملی و تمامیت ارضی ایران است. در چنین شرایطی ایران بر سر دوراهی ادامه دکترین پرهزینه قبلی یا چرخش و تغییر رویکرد و پذیرش طرح صلح و طرح دودولتی و توافق و سازش با طرف اصلی یعنی ایالات متحده است.
هر چند حماس خسارت مالی و جانی فراوانی داد، اما دستاورد مقاومتش محکومیت نتانیاهو به جنایت جنگی توسط دادگاه کیفری لاهه و به رسمیت شناختن دولت مستقل فلسطینی توسط 160 کشور جهان بود.