موضعگیریهای غرب نشان میداد که موضع اروپا در قبال ایران رادیکالتر از آمریکا بوده است. این در حالی است که اروپا در دوره اول ریاست جمهوری ترامپ، با ایران همراه بود و مقابل ترامپ قرار داشت. پرسش این است که چه شد که اروپا در کنار آمریکا قرار گرفته و فرمانبردار آمریکا است و موضع اش تهاجمیتر از آمریکا شده است؟
علت را باید در سیاست نگاه به شرق جست و جو کرد که برای کشور و مردم سود و زیان اش نیاز به بررسی دارد. در قالب سیاست نگاه به شرق، جمهوری اسلامی متحد استراتژیک روسیه شد و به این کشور پهپاد فروخت و قرار بود فروش اسلحه به روسیه مخفی بماند، اما روسها پیش قدم شدند و آن را افشا کردند تا اروپا را مقابل ایران قرار دهند. علت اصلی که اروپا مقابل ایران قرار گرفت و مکانیسم ماشه را فعال کرد و تحریمهای هستهای را که ۱۰ سال قبل لغو شده بود را برگرداند، قرار گرفتن ایران در کنار روسیه در جنگ اوکراین است. اروپا دشمن اصلیاش روسیه است و آمریکا هم دشمن اصلیاش چین. اروپا و آمریکا با سیاست هویج و چماق به مصاف ایران آمدند تا به نقطه کنونی برسند. هدف فعال شدن مکانیسم ماشه فروپاشی اقتصادی و دامن زدن به نارضایتیها است.
اروپا پس از فعال سازی ماشه به سراغ حقوق بشر میرود. اتحاد آمریکا، اروپا، اسرائیل و کشورهای عربی خطر جدی برای ایران است. وقتی شرایط منطقهای و جهانی علیه ایران شکل گرفته است، چرخش سیاسی در داخل و بازگشت به آنچه مردم طالب آن هستند و کنار گذاشتن شعارهای کلیشهای مرگ بر آمریکا و مرگ بر اسرائیل و انجام همه پرسی که در چهارچوب اصل 59 قانون اساسی وجود دارد میتواند به همبستگی ملی کمک کند و از بار مشکلات بکاهد. در روابط خارجی سیاست شکست خورده نگاه به شرق به سیاست توازن در روابط شرق و غرب تغییر کند و ایران حمله روسیه به اوکراین را محکوم کند و از طرح در سرزمینهای اشغالی حمایت کند. اگر چنین کند نگاه و توجه ۱۶۰ کشور جهان از ۱۹۲ کشور جهان که کشور فلسطین را به رسمیت شناختهاند به خود جلب خواهد شد. به گوش باشید و به خود آیید، شواهد و قرائن نشان میدهد که جنگ دیگری در راه است و تلاش کنید با چرخش در سیاستها جلوی جنگ را بگیرید.